جامد فكرها

اين مطلب قابل انكار نيست كه در ميان علماء شيعه افراد زيادی پيدا
شدند كه ترس از قياس آنها را به بيماری جمود مبتلا كرد . هم در شيعه و
هم در سنی از اين جامد فكران زياد بودند . اينها وقتی كه با مساله‏ای‏
مواجه می‏شدند اگر دستور خاصی در آن مورد رسيده بود جواب می‏دادند و اگر
حديث و دستور خاصی نرسيده بود لب فرو می‏بستند و جوابی نمی‏دادند ، نه‏
قياس می‏كردند و نه در پی اجتهاد صحيح و استخراج اصول از فروع بودند .
شيخ طوسی آنچنانكه از سخن وی در مقدمه " مبسوط " و هم " عده الاصول "
برمی‏آيد گرفتار چنين جامد فكرانی بوده است و هنوز هم كم و بيش وجود
دارند . برای ما فعلا ضرورت ندارد كه بحث كنيم آنها چه اشخاصی بوده و چه‏
افكاری داشته‏اند ؟ عمده اينست بدانيم كه اسلام چه گفته و علماء بزرگ‏
اسلامی از قبيل شيخ ابو جعفر طوسی چگونه تلقی كردند ؟

اجتهاد در عصر ائمه

مساله‏ای كه در اينجا لازم است به مناسبت تذكر دهم اينست كه برخی‏
می‏پندارند در عصر ائمه عليهم السلام اجتهاد و تفريع و رد فروع بر اصول‏
وجود نداشته و بعد از دوران ائمه در شيعه پيدا شده است با اينكه در ميان‏
اهل جماعت از همان قرن اول وجود داشته است بلكه به عقيده خود اهل‏
جماعت در عهد رسول اكرم نيز صحابه عند اللزوم اجتهاد می‏كردند . روايت‏
معروفی درباره معاذبن جبل كه رسول اكرم او را به يمن گسيل می‏داشت روايت‏
می‏كنند .