اسلام درباره تكامل انسان نه معنايش اينست كه صبر كنيد تكامل رخ می‏دهد .
در كتاب " قيام و انقلاب مهدی عليه‏السلام مخصوصا اين موضوع را يادآوری‏
كرده‏ام و اصلا روح اين كتاب اين است كه تكامل ، تدريجی است و بايد به‏
آن رسيد .
مسئله بهره‏كشی انسان از انسان از جنبه اقتصادی و از بين رفتن اين‏
بهره‏كشيها ، يكی از شرايط است ، يك پايه از اركان تكامل است ولی برای‏
تكامل كافی نيست . دليلش هم اين است كه در جامعه‏هايی هم كه طبقات از
ميان رفته است هنوز انسان به ماهيت انسانی خودش نرسيده است .
آيا اين كشتارهای دسته جمعی كه در جامعه‏های به اصطلاح بی‏طبقه صورت‏
می‏گيرد نشان دهنده اين واقعيت نيست ؟ آنجا كه طبقات نيست . پس چرا ؟
سولژنيتسين معروف در كتابی كه به نام مجمع الجزاير گولاك نوشته است‏
مدعی است كه از انقلاب اكتبر تا كنون در حدود 100 ميليون نفر به عنوان‏
تصفيه در شوروی كشته شده‏اند . بنابراين آيا درد انسان فقط همان طبقاتی
بودن است يا تسلط انسان بر انسان است ؟ اين ديكتاتوری پرولتاريا كه‏
آنها می‏گويند بدترين شكل تجاوز انسان به انسان است . پس ، از بين رفتن‏
تضادهای طبقاتی يك شرط لازم هست ولی شرط كافی نيست .
س : اگر روابط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در حال تكامل است آيا دين‏
نيز در اين گذرگاه نبايد تكامل پيدا كند ؟ به عبارت ديگر اگر همه چيز
متكامل است پس خود دين هم بايد متكامل باشد .
ج : جواب اين سؤال روشن است . ما از دين چه فهميده‏ايم ؟