و لهذا اين مسئله موهومی كه انسان خالق ارزشهای خودش است ، از
موهومترين موهومات است . مگر می‏شود انسان يك چيزی را فرض كند و بعد
آن را هدف قرار بدهد ؟ !
مرحوم سيد محمد باقر حجةالاسلام كه در اصفهان بوده و مسجد سيد به نام او
است ، عالمی بسيار با تقوا و مردی بود معتقد به اينكه مجتهد و حاكم شرع‏
بايد حدود شرعی را خودش بدست خودش اجرا كند . و او حدود را اجرا می‏كرد
. يعنی اگر ثابت می‏شد كه كسی قاتل است و بايد اعدام شود ، خودش او را
اعدام می‏كرد . و اگر ثابت می‏شد كه كسی مثلا زنا يا لواط يا دزدی كرده و
يا شراب خورده است ، خودش بر او حد جاری می‏كرد . مردم هم كه تشنه‏
اينجور چيزها بودند . هر حدی كه او جاری می‏كرد ، بر ميزان محبوبيتش‏
می‏افزود ، بطوری كه در آن منطقه و بلكه شايد در جنوب ايران ، قدرتی شده‏
و محبوبيتی پيدا كرده بود كه در ميان علمای اسلام بی‏نظير بود . می‏گويند
مرد بيسوادی كه نه معلوماتی داشت و نه تقوائی ، آمده بود در مقابل سيد
دكان باز كرده بود ، عده‏ای را دور خودش جمع كرده بود . روزی به او خبر
دادند كه پيش سيد ثابت شده است كه يك كسی فلان كار را كرده است ، سيد
هم بر او حد جاری كرده و در هر خانه اصفهان كه می‏روی صحبت سيد است و
مدح و ستايش او . به عده‏ای كه در اطرافش بودند گفت : برويد كسی را
بياوريد تا ما بر او حد جاری كنيم . گفتند بيخود كه نمی‏شود بر كسی حد
جاری كرد . سيد در خانه‏اش نشسته ، افرادی می‏روند شكايت می‏كنند ، يكی‏
مثلا می‏گويد خانه من دزدی شده ، بعد شاهدها می‏آيند ، دليلها و سندها