« يا غياث المستغيثين يا حبيب قلوب الصادقين و يا اله العالمين »
( 1 ) " مساله عبادت " تقريبا برمی‏گردد به مساله حقيقت . خودش "
حق پرستی " است و خود پرستش برای انسان اساسا موضوعيت دارد . « ما
عبدتك خوفا من نارك و لا طمعا فی جنتك بل وجدتك اهلا للعباده فعبدتك »
. اينجاست كه عبادت خيلی اوج می‏گيرد . يعنی از زمين تا آسمان فرق دارد
. آن عبادتی كه خدا و عبادت وسيله‏ای برای مشتهيات حيوانی انسان ولو در
جهان ديگر قرار بگيرد كجا ، و عبادتی كه خودش پرستشی باشد كه برای انسان‏
اصالت دارد كجا .
پس نظريه عبادت بالاخره منتهی می‏شود به اينكه مراتب دارد . و در اين‏
حال عبادت برای مشتهيات حيوانی آخرت نسبت به عبادت نكردن و چسبيدن‏
به ماديات ، مسلم كمال است چون حداقل انسان خدا را واسطه كرده است آن‏
هم برای امر باقی ، و اين خيلی كمال است نسبت به هواپرستی و نفس پرستی‏
. ولی تفاوت اين عبادت با آن درجه از عبادت كه در اوج است از زمين تا
آسمان است .
پس اگر گفته‏اند : « و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون »و از طرفی‏
گفته‏اند عبادت مراتب دارد ، معلوم است هدف اصلی مرتبه پائين عبادت‏
نيست بلكه مرتبه عالی آن است ، و هر كه بدانجا نرسيده ، برای او اين‏
مرتبه پائينتر ، از هيچ بهتر است .
در تفسير ابن عباس آمده است : ليعبدون ای ليعرفون ( ليعبدون يعنی مرا
بشناسند ) و آنطور كه ما عبادت را معنا كرديم ، ايندو با هم يكی می‏شود .
چون عرفان در اينجا معرفت كامل و شهودی حق

پاورقی :
1 - دعای كميل .