زندگی با مرد گوش به فرمان
چند سالی است كه معمولا در دورهمیهای زنانه یك نفر شروع میكند به صحبت كردن درباره اینكه چه شوهر فرمانبردار و بیسر و صدایی دارد. اطرافیان هم با كلی حسرت به او نگاه میكنند و در دل آرزو میكنند كاش شوهر آنها هم مثل «موم» توی دستشان بود.
البته ماجرا به اینجا ختم نمیشود. دوستان آن خانمی كه شوهرش را مثل «موم» توی دستش فرم میدهد وقتی وارد زندگی شخصی خودشان میشوند مدام به این فكر می كنند چطور باید از همراه زندگیشان «موم» بسازند و بعد با فراغ بال آن را به هر شكلی كه دوست دارند در بیاورند. بهتر است مراقب باشید، این رابطه به نظر جذاب، از سلامت خوبی برخوردار نیست.
در این خصوص با "ریبوار نظری" كه این روزها در كلینیك روانشناسی منطقه 12 شهرداری مشغول به فعالیت است، تماس گرفتیم و از ایشان خواستیم درباره مضرات و فواید این «موم بودن» و آسیبهایی كه به زندگی مشترك وارد میكند برایمان توضیحاتی بدهد. «چند سالی است كه زنان به عنوان افراد پیشرو در جامعه مشغول فعالیت هستند و دیگر مانند گذشته آدمهای پیرو نیستند. این مساله برای جامعه، زندگی زناشویی و... بسیار خوب است اما گاهی اوقات تعدادی از خانمها به دلیل مشكلاتی كه دارند فكر میكنند در زندگی زناشویی باید مانند یك رئیس یا مادری سختگیر به همسرشان امر و نهی كنند. حالا اگر این خانمها با آقایانی كه به واسطه یكسری مشكلات شخصیتی و روحی كه سلطهپذیر هستند ازدواج كنند، به قول معروف به مراد دلشان میرسند و شوهر مانند یك كارمند بی زبان و ساده، هر چیزی را كه همسرش به عنوان رئیس به او بگوید بی چون و چرا قبول میكند.»
پس اگر حسرت زندگیتان تا الان این بود كه چرا همسرتان مثل موم توی دست شما نیست، بهتر است نگاهتان را عوض كنید، چون این رابطه رئیس و مرئوسی در زندگی زناشویی به شدت مخرب است و حكایت از مشكلات هر دو نفر دارد: «آقایانی كه اعتماد به نفس پایین دارند و شدت وابستگیشان به اطرافیان و خصوصا جنس مونث زیاد است سعی میكنند به هر چیزی كه همسرشان میگوید عمل كنند، حتی اگر خودشان مخالف این ماجرا باشد. مسالهدیگری كه میتوان به آن اشاره كرد حس نا امنی است. مردهایی كه از سوی همسرشان این حس را گرفتهاند كه ممكن است هر لحظه آنها را از دست بدهند معمولا به سمتی میروند كه به جز «بله»، «چشم» هیچ چیزی دیگری به زبان نمیآورند. مساله دیگر كه خیلی مهم است به اتاق خواب افراد برمیگردد. معمولا مردهایی كه مشكلاتی جنسی مانند بی میلی و سردمزاجی دارند و نمیتوانند همسرشان را راضی كنند در نگاه قدم اول برای جبران این كمبود سعی میكنند هر چیزی را كه همسرشان میگوید، گوش كنند.»
مشكلات روحی و خلاها تنها به آقایان ختم نمیشود، بلكه خانمها هم دچار اختلالات روحی مانند آزارگری هستند. آنها معمولا پدر یا برادری داشتهاند كه به مادرشان یا خودشان مدام زور گفته. به همین دلیل میخواهند با زورگویی به همسرشان انتقام گذشته را بگیرند و مدام مراقب این باشند كه حقشان خورده نشود. برای همین سلطهگرانه با همسرشان رفتار میكنند و این رفتار آنها را به شدت خشنود میكند. این زنان معمولا پرخاشگر نیستند، اتفاقا به اصطلاح عامیانه با پنبه سر میبرند و حرفشان را با لبخندهای معنیدار و جملات مخصوص به كرسی مینشانند. بعضی از خانمهایی كه با این مشكلات روبهرو هستند، بعد از مراجعه به كلینیك و گذراندن دوران مشاوره، به این نتیجه میرسند كه زورگویی به همسرشان نتیجه خشمی است كه از دوران كودكیشان باقی مانده است.
از آقای نظری خواستیم درباره راهحل این مشكل صحبت كند: «روانشناسها معمولا برای كنترل خشم یا مسائلی مانند عجول بودن تكنیكهایی را معرفی میكنند اما مسالهتحقیر كردن همسر، زورگویی، آزارگری و... مسائلی هستند كه باید توسط متخصص و جلسات مشاوره رفع شود، در غیر این صورت ممكن است باعث بروز مشكلات زیادی شود. اصلیترین مشكلی كه بعد از 10 سال زندگی مشترك یا حتی كمتر ممكن است برای این آدمها به وجود بیاید، افسردگی شدید است. افسردگی كه گاهی اوقات منجر به اتفاقات ناخوشایندی میشود.»
منبع:نی نی سایت