مشاور سنتر

روشهای کنترل استرس و اضطراب در کودکان

روشهای کنترل استرس و اضطراب در کودکان

تشخيص و درمان اضطراب در كودكان بسيار اهميت دارد. از آنجا كه كودك مبتلا به اضطراب اغلب علايم را به بزگسالي توسعه مي­دهند ، مانند اضطراب عمومي بزرگسالان، اختلال هراس، فوبيا ها، و همينطور تعدادي از اختلالات جسمي سازي شده كه در آنها شكايات متعدد جسماني بدون دليل پزشكي وجود دارد(سردرد هاي متنوع، مشكلات گوارشي كه البته فرد به عمد علايمي را نمايش نميدهد).

اضطراب در كودكان در دوره ­هايي در طي رشد قابل انتظار هستند و اين حالتها طبيعي در نظر گرفته مي­شوند. (براي مثال روز اول مدرسه) برخي كودكان ممكن است از كمرويي بيش از اندازه و يا دشواري در تطابق با موقعيت جديد در رنج باشند.

اضطراب از چه سنی بچه ها را درگیر می کند ؟


پاسخ – وقتی که اضطراب بوجود می آید ، برای ما حالت هایی را ایجاد می کند . ما بزرگترها نیرویی بنام زبان و کلام داریم که راحت می توانیم این حالت را بیان بکنیم . مثلا می توانیم بگوییم که دلم خیلی شور می زند و احساس می کنم که بیقرار هستم و وقتی این اضطراب را به طرف مقابل منتقل می کنیم ، دیگران متوجه می شوند که ما اضطراب داریم . البته دیگران از حالت های ما هم می توانند اضطراب را بفهمند . موقعی که دست ما می لرزد یا در هم قفل می شود و حتی نگاه انسان مضطرب مشخص است و جوری محیط را نگاه می کند که انسان احساس می کند که این یک نگاه مضطرب است . ما از طریق نگاه خیلی چیزها را می توانیم متوجه بشویم . مثلا در یک نگاه حالت بدبینی وجود دارد و یک جوری کنجکاوی می کند . ما یک نگاههایی را مضطرب می دانیم و یک نگاههایی را شرمگین می دانیم . بچه ها نیروی کلامی شان خیلی قوی نیست . ما از طریق رفتار بچه ها باید بفهمیم . مثلا فکر کنید که یک بچه از سن شش ماهگی بستگی اش به مادر زیاد می شود و به مادر می چسبد و بعد وقتی بصورت سینه خیز می رود ، هر جا که مادر می رود پشت سر او سینه خیز می رود . درسن یک سالگی تا دو سالگی دائم به مادر می چسبد و دنبال او گریه می کند و بیقرار می شود ، ما به این یک اضطراب طبیعی می گوییم . اضطراب طبیعی جدایی ازسن شش ماهگی به بعد شکل می گیرد و بعد از دوسالگی کاهش پیدا می کند و ما انتظار داریم که بچه ی بالای دوسال اگر از مادر جدا می شود خیلی بیقراری نکند . اگر قرار باشد که این اضطراب خیلی شدید باشد و بیشتر از این سن ادامه پیدا بکند یعنی ببینیم که بچه ی پنج ساله هنوز در رفتن به مهدکودک مشکل دارد ، هنوز از مادر جدا نمی شود و هنوز در میهمانی ها روی پای مادر می نشیند و هنوز شبها پیش مادر می خوابد ، این اضطراب غیر طبیعی است . پس ما این اضطراب را از روی رفتارهای بچه متوجه می شویم . بچه ای که به مادر خیلی می چسبد ، مدام کنار مادر است ، دست و آستین مادر را می چسبد شبها کنار مادر می خواهد و دستهای مادر را هم در دست می گیرد و حتی اگر مادر یک لحظه بخواهد دستشویی یا حمام برود می گوید که در باید باز باشد یا من هم باید با تو بیایم . اگر مادر بخواهد او را پیش عمه یا خاله بگذارد ، بچه قبول نمی کند و مادر از رفتارهای این بچه می فهمد که این بچه اضطراب دارد.بچه ای که می خواهد از مادر جدا بشود خیلی گریه می کند و دست و پا می زند ، اینها نشانه ی اضطراب است .


آیا علائم اضطراب در سنین مختلف با هم فرق می کنند ؟


پاسخ – در زمانی که بچه به مهد کودک و دبستان می رود و می خواهد از مادر جدا بشود این حالت ها بیشتر می شود و بچه شکایت های جسمی دارد . صبح که از خواب بلند می شود حالت تهوع و دل درد دارد . خیلی مواقع والدین بچه ها را بررسی جسمی می کنند و فکر می کنند که معده اش ناراحت است . ممکن است که بچه شبها خیلی بد بخوابد و مرتب بیدار می شود و خوابش منقطع است و در سن چهارسال به بالا که رویا دیدن را در بچه ها داریم ، ممکن است که اینها خواب های بد ببینند و تِم خوابهای آنها بیشتر دزدیدن است و خوابهای وحشتناک می بینند . ممکن است که نیمه شب با وحشت از خواب بیدار بشوند . هر وقت که بچه دارد جدا می شود علائم بیشتر می شود و هر وقت که به خانه برمی گردد علائم کمتر می شود . این بچه ها معمولا بعد از ظهرها مشکل ی ندارند ودر خانه هستند . این علائم جسمی در صبح و شب این حالت های رفتاری اضطراب را پیدا می کنند . در سنین مدرسه هم شایع ترین نوع اختلال اضطرابی در بچه ها هست که ما آنرا داریم . اگر در سنین مدرسه نتوانند این اضطراب را کنترل کنند ممکن است که به سنین بزرگسالی کشیده بشود ولی هر چقدر که بچه بزرگتر می شود ، بهتر می تواند این حس را بیان کند و ما باید به او کمک کنیم که این حس را بهتر منتقل کند . مثلا وقتی می گوید که دلم یک جوری می شود ، باید به او بگوییم که تو اضطراب داری . بچه باید اسم این حس های مختلف را بداند که متوجه بشود که الان حالتی که پیدا کرده اضطراب است یا حالتی که پیدا کرده عصبانیت است و باید این حس ها را بشناسد .


سوال – من در زمان بارداری ام دچار یکسری مشکلات شدم که استرس های خیلی شدیدی به من وارد می شد . تقریبا سه ماه اول من هر روز گریه می کردم . الان شش ماه است که بچه بدنیا آمده است و مشکلات من تمام شده است اما نوزاد من تمام روز را گریه می کند و اصلا آرام نمی گیرد . دکترها می گویند که این از نظر روحی دچار استرس است . یک ربع به یک ربع از خواب بیدار می شود و من را می خواهد و اگر من نباشم نمی خوابد . هیچ وقت از من جدا نمی شود . من چکار باید بکنم که بچه ام آرام بشود ؟


پاسخ – خیلی از مادرها هنگام بارداری استرس های روحی و روانی دارند و مشکل شغلی یا مادی برای خانواده پیش آمده است و حتی یکسری از مادران که تغذیه ی نامناسبی در دوران بارداری داشته اند و همیشه این اشتغال ذهنی را دارند که نکند که این باردای که خوب پیش نرفته باعث شده که بچه ی من دچار مشکل شده باشد ، من می گویم که همیشه این طوری نیست . اگر بچه ای دچار مشکل می شود مجموعه ای از علل و عوامل دست به دست هم می دهند تا مشکلی را ایجاد بکند ، صرفا یک دلیلی که من در دوران بارداری مثلا به این شکل بوده ام احساس گناه یا سرزنش خود در ما ایجاد نکند . معمولا اگر بچه ای بخواهد مشکل پیدا بکند یکسری از عوامل دست به دست هم می دهند تا بچه دچار افسردگی یا اضطراب می شود . بچه ها از نظر سرشتی چند نوع هستند . یکسری از بچه ها سخت و دشوار هستند یعنی وقتی متولد می شوند با این سرشت متولد می شوند . بچه هایی که بدخواب هستند ، خواب شان منقطع و کوتاه است ، بدغذا هستند یعنی شیر می خورند و با کوچکترین صدایی سینه ی مادر را رها می کنند و خوب شیر نمی خورند ، بد قِلِق هستند و انسان احساس می کند که برای مدیریت این بچه ها دچار مشکل است بخصوص مادری که تجربه ی اول باشد ، احساس می کند که چطوری باید بچه را کنترل بکند . این بچه مدام گریه می کند و دردهای کولیکی دارد ، با کوچکترین نوری این بچه از خواب می پرد . ما به این بچه ها ، بچه های سخت و دشوار می گوییم . پدر و مادر این بچه ها باید صبر و تحمل شان را بالا ببرند و از دیگران کمک بگیرند و خیلی مواقع وجود یک مادربزرگ یا کمک یک نفر دیگر مفید است که این بچه دقایقی بغل فرد دیگری باشد تا مادر استراحتی بکند چون بعد از زایمان فیزیک خانم خیلی تغییرات می کند و مادر احساس خستگی شدید می کند . شیر دادن برای مادر احساس خستگی می آورد، فرایند زایمان مادر را خسته کرده است ، از نظر روحی و روانی تا با این موجود جدید که استرس مثبت هم است تطابق پیدا بکند ، احتیاج به نیروی کمکی دارد . یکسری از مادرها خوش شانس تر هستند و بچه های آرامی دارند راحت می خوابند خوب شیر می خورند خواب شان کامل است و مادر احساس می کند که همه چیز چقدر خوب پیش می رود . منتها ما نمی توانیم بچه ای که با سرشت سخت بدنیا می آید را سرزنش بکنیم . بچه ای با این سرشت بدنیا می آید . همان طورکه بچه ی ما با این رنگ پوست بدنیا می آید و رنگ مویش این فرمی است ، سرشت بچه هم این طوری است یعنی از نظر رفتاری و خوراک هم این جوری است . ایشان باید حوصله اش بیشتر باشد .ممکن است که ایشان در دروان بارداری همه موردش خوب پیش می رفت ولی باز هم بچه این جوری بود . باید ببیند در آینده که این بچه بزرگتر شد به چه سمتی پیش می رود .اگر آرام تر می شود این سرشت دارد تعدیل می شود یا اینکه این بچه حالت های لجبازی ، عصبانیت و بدقلقی را در آینده خواهد داشت و باید اینها مدیریت بشود . ایشان باید حتما از یک نیروی کمکی استفاده بکنند تا مدتی بچه را نگه دارد تا مادر استراحت فیزیکی و آرامش روانی پیدا بکند تا بعد نیروی این را داشته باشد که بچه را مدیریت بکند .


به جزء ترس از جدایی در کودکان ، آیا اضطراب علل دیگری هم دارد ؟


پاسخ – تابلوی بیرونی خودش را این جوری نشان می دهد یعنی شایع ترین اضطراب در بچه ها ترس از جدایی از مادر است . ولی علت های آن متفاوت است . یکی سرشت و ذات هر بچه ای هست یعنی ما با یک الگوی ژنتیکی خاصی متولد می شویم همان جوری که وقتی شما خانواده ها را می بینید قیافه هایشان با هم فرق می کند . شخصیت این انسانها با هم فرق می کند گرچه پدر و مادر یکی است . یک وقت خانواده بچه ای دارد که ریلکس تر و راحت تر است و با مسائل راحت کنار می آید . یک بچه ای می بینید که سخت تر و بد قلق تر است ، اضطرابش بیشتر است و در جدایی از مادر و مدرسه رفتن دچار مشکل می شود و هر مسئله ی کوچکی که برایش پیش می آید انسان فکر می کند که باید مدیریت بیشتری روی آن بکند . اینها ربطی به دوران جنینی ندارد و در سرشت و ذات ماست و ما با آن متولد می شویم و شاید یک چیزی در ژن ماهست که با آن متولد می شویم . پس یک قسمت آن به فاکتورهای ژنتیکی و بیولوژیکی برمی گردد که با خودمان می آوریم همان طور که این چشم و ابرو را با خودمان آورده ایم . حالا چقدر می شود که این سرشت را تعدیل کرد ؟ بنظر می آید که صفات سرشتی و ذاتی را خیلی نمی توان تغییر داد . ولی می توانیم مقداری آنرا تعدیل بکنیم . یعنی بچه ای که ذاتا منزوی است و ذاتا اضطراب دارد و پاسخ های او مهاری است و به هیچ چیزی دست نمی زند ومی ترسد و محیط را امتحان نمی کند ، مادر می تواند 10الی 15درصد را تعدیل بکند ولی نمی تواند بچه را به یک فرد معاشرتی برون گرا و راحت تبدیل بکند . اگر ما زود اقدام بکنیم می توانیم 10 الی 15 درصد آنرا تغییر بدهیم ولی نمی توانیم کلاً به یک انسان دیگری تبدیل بکنیم . پس یک قسمت بیولوژی و سرشت ماست . یک قسمت به عوامل محیطی برمی گردد .مثلا اگر من مادر مضطربی باشم نمی گذارم که بچه ام دست به چیزی بزند و تجربه بکند ، بچه ام را به خودم می چسبانم . بچه ای که باید جدا از مادر بخواند ، مادر می گوید که نکند پتو رویش بیفتد و خفه بشود ، نکند که بلند بشود ، گریه بکند و من بالای سرش نباشم ، پس من پیش او می خوابم . حالا اگر بچه ی من دچار یک بیماری خفیفی هم بشود من این مراقبت را بیشتر می کنم یعنی اگر من مادر مضطربی باشم این قدر چتر حمایتی و مراقبتی ام را روی بچه پخش می کنم که نمی گذارم این بچه چیزی را تجربه بکند . پس معمولا اگر ما خودمان اضطراب و وسواس داشته باشیم و خودمان نگران باشیم بچه از ما الگو می گیرد و ما بچه را محدود می کنیم .مثلا نمی گذاریم که این بچه یک روز منزل خاله یا عمه اش بماند . پس وقتی نمی ماند ، وقتی هم که می خواهد به مهد کودک برود مشکل دارد و این بچه را تا دوران بزرگسالی می کشاند و می بینید که این بچه در هر دورانی مشکل دارد . اگر من وسواس داشته باشم نمی گذارم که بچه کوچکترین چیزی را تجربه بکند . ما باید اجازه بدهیم که بچه ها در یک محیط امن چیزهایی را تجربه بکنند .


سوال – من یک پسر شش ساله دارم .دکتر گفته که او دچار اضطراب شدید است . ترس زیادی دارد . الان من بچه ی دیگری بدنیا آورده ام .از آن موقع پسرم دچار تکرر ادرار شده است . نوار و قلب و اکو هم کرده ام ولی مشکلی وچود ندارد دارو هم به او دادند . او شدیدا مضطرب و ترسو است . مدام مواظب است که برای این نوزاد مشکلی پیش نیاید . آیا باید این داروها را ادامه بدهم ؟


پاسخ – خیلی از مواقع بچه هایی که اضطراب دارند از خودشان علائم جسمی نشان می دهند . ممکن است بصورت علائم گوارشی باشد یا بصورت تکرر ادرار باشد وبچه دچار شب اداری می شود بخصوص بچه هایی که برایشان یک استرسی پیش می آید مثلا مثل بدنیا آمدن فرزند جدید ، بچه از نظر رشد یک پسرفت می کند یعنی تکلمش کودکانه می شود و شب ادراری پیدا می کند و مشکلات رفتاری دیگری پیدا می کند . این بچه اضطراب دارد ولی خیلی مواقع وقتی ما علائم جسمی اضطراب را می بینیم پیش متخصص اطفال می بریم زیرا او علائم جسمی اضطراب را بیشتر نشان می دهد . چون بچه ها نمی توانند علائم روانی اضطراب را به ما منتقل بکنند ، ممکن است که ما از طریق علائم جسمی متوجه اضطراب بچه بشویم. من در مورد تجویز یا قطع دارو نمی توانم نظر بدهم زیرا اطلاعات کمی دارم ولی به هر حال ایشان شاید هم نیاز به درمان دارویی و هم درمان غیر دارویی داشته باشند . ایشان بچه را برای جدا خوابیدن از خودشان تشویق بکند . یک زمانی پیش بچه بماند و قصه بگوید تا بچه خوابش ببرد و بگوید که من از اتاق تو بیرون می روم و اگر شب در اتاقش ماند حتما صبح به او جایزه بدهید . یک زمانهایی او را تشویق بکند که در مکان های امنی جدا از مادر بماند مثلا در خانه ی اقوامی یا همسایه ها که اطمینان داریم . در تابستان می توانند این کار را تمرین بکنند که وقتی می خواهد به مدرسه برود مشکلی نداشته باشد .


در مورد مصرف دارو در بیماری اضطراب کودکان توضیحاتی بدهید .


پاسخ – خیلی مواقت در بین خانواده ها این نگرانی وجود دارد که بچه دارو مصرف نکند یا اگر دارو باشد داروی اعصاب نباشد . فکر می کنند که داروهای اعصاب اعتیاد آور است و باعث می شود که بچه عادت بکند . وقتی ما بچه ای را پیش پزشک می بریم که مشکل جسمی یا رفتاری دارد ، پزشک او را ارزیابی می کند و اگر نیاز به مصرف دارو داشته باشد می دهد و الا دارو نمی دهد . ما تا آنجا که جا داشته باشد از تکنیک های رفتاری استفاده می کنیم ولی چون اضطراب از نظر ما یک بیماری است ممکن است یک مقدار از درمان ، درمان دارویی است و حتما باید اِعمال بشود . اگر قرار باشد که بچه ای اضطراب داشته باشد یا مشکل دیگری دارد درمان نشود معمولا این بیماری می ماند و روی شخصیت بچه جا می گذارد و کم کم بچه به آن فرم از زندگی عادت می کند و در آینده این به زندگی بزرگسالی شان کشیده می شود و روی شغل ، تحصیل ، رفتار روابط اجتماعی و ارتباطاتشان اثر منفی می گذارد . ما باید نظرمان را راجع به داروهای اعصاب عوض بکنیم .داروهای اعصاب اعتیاد آور نیستند حتی در مورد بزرگسالان . یکسری داروها هستند که این عادت را ایجاد می کنند که معمولا آن پزشکی که تجویز می کند چون می داند که این دارو عادت ایجاد می کند ، آن داروها را کوتاه مدت تجویز می کند یعنی می گوید که این دارو را دو هفته بخورد و بعد از دو هفته داروهای اصلی اش ادامه پیدا می کند . اگر بچه ی ما گلودرد یا ناراحتی معده داشته باشد یکرسی درمان ها را برای او انجام می دهیم .حالا اگر بچه ی ما مشکل تمرکز داشته باشد یا اضطراب یا افسردگی داشته باشد باید درمان بشود .


من یک پسر دو سال و نیمه دارم که خیلی خجالتی است .بعضی مواقع ناخن هایش را می کند و گوشتش را هم خون می اندازد .غذا هم خیلی بد می خورد . بعضی مواقع شبها از خواب می پرد و پیش من می خوابم . اگر با کسی که ناآشنا باشد از من جدا نمی شود . راهنمایی بفرمایید .


پاسخ – یکسری از بچه ها ممکن است که از نظر سرشتی بچه هایی خجالتی هستند و گوشه گیر هستند و وابستگی شان بیشتر است یک سری توصیه های رفتاری ممکن است که کمک بکند که اینها یک مقدار خجالتی بودن و ترس شان از غریبه ها و محیط بیرون بریزد . مادر باید ابتدا در محیط غریبه ای که تعداد افراد آن کمتر است شروع کند یعنی محیط هایی که یکی دو نفر غریبه در آنجا هستند بچه را ببرد که این محیط را تجربه بکند . اگر بچه در این محیط پیش مادر ننشیند و در صندلی جداگانه ای بنشیند و یا با اسباب بازی هایی که در گوشه ی دیگر است بازی کند ، مادر باید او را بخاطر این رفتارها تشویق کند یا اینکه بابت اینکه او جدا بخوابد باید او را تشویق کنند . اگر ناخن خوردن بچه به حدی است که دارد به ناخن و پوشت او آسیب می زند حتما باید به یک روانشناس کودک مراجعه کند تا بررسی دقیقتری انجام بشود تا کمک کند که اضطراب او کمتر بشود . ممکن است که اینها جزء علائم اضطرابی ، وسواسی یا یک نوع عادت رفتاری باشد . در ضمن این جور نیست که همه ی این عادت ها به دوران بزرگسالی راه پیدا بکند . ولی مواقعی هم هست که ممکن است ادامه پیدا کند .


پسر چهارده ساله ای دارم که خیلی زود عصبانی می شود و در زمان عصبانیت هرچه جلوی دستش باشد پرت می کند . بیماری آسم هم دارد و عصبانیت او به حدی زیاد است که وقتی با خواهر یا برادر دعوا می کند خودش را می زند . چطور باید با او برخورد بکنیم ؟


پاسخ – عصبانیت در واقع یک علامت است که در خیلی از بیماریهای روانپزشکی دیده می شود .مثلا بچه های پرتحرک یکی از علامت هایشان عصبانیت است ، کسانی که اضطراب دارند ممکن است که یک تابلوی بیرون ریختن اضطراب شان پرخاشگری و عصبانیت باشد یعنی زود تحریک می شوند یا بچه هایی که بیماری های دیگری دارند و با یک علامت نمی توان به مشکل بچه پی برد ولی اگر عصبانیتش این قدر هست که دارد به خودش آسیب می زند ، به دیگران آسیب می زند یا به اموال آسیب می زند ، حتما باید مراجعه بکنند تا علت این عصبانیت بررسی بشود گرچه بعضی مواقع الگوهای عادتی هم وجود دارد یعنی بچه ای که از ابتدا آسم هم داشته ، پدر و مادر خیلی مراعات کرده اند و زمانی که در کودکی عصبانی می شده ملاحظه ی او را می کردند و به بچه فرصت داده اند که رفتارهای منفی و نامناسب از خودش نشان بدهد ولی باید علت عصبانیت مشخص بشود .


پسر من کلاس پنجم است . درس را در منزل می خواند ولی در مدرسه نمی تواند خوب جواب بدهد . در خانه درس را خیلی می خواند و تلاش می کند و آن جوابی که در خانه می دهد در مدرسه نمی دهد . راهنمایی بفرمایید .


پاسخ – اضطراب امتحان یک بیماری شایع در بچه ها است . 20 تا 30 درصد بچه هایی که در سن مدرسه هستند احساس اضطرار را تجربه می کنند . اگر این قدر باشد که بچه درس را بخواند و آنرا یاد بگیرد ، این طبیعی است . اما اگر این قدر زیاد بشود که باعث بشود که تمرکز بچه را بهم بزند و یادش برود آن چیزهایی که بلد است و عملکردش در زمان امتحان کاهش پیدا بکند ، این اضطراب غیر طبیعی است و باید یک جورهایی مدیریت و درمان بشود . اگر این بچه در سایر حوزه ها هم اضطراب دارد یعنی راجع به آینده و پدر و مادرش هم اضطراب دارد باید بررسی بیشتری بشود . من چند توصیه برای پدر و مادرهایی که بچه هایشان اضطراب امتحان دارند می کنم . یکسری علتها به شخصیت خود بچه می گردد . یکسری به علت های خانوادگی برمی گردد و یکسری از آن به علت امتحان و آموزشگاهی برمی گردد . برای درمان هر چیزی ما باید علت را از بین ببریم . مثلا خیلی مواقع ما خودمان در بچه اضطراب ایجاد می کنیم . مثلا امتحان را خیلی برایش مهم می کنیم که این امتحان خیلی سرنوشت ساز است ، خیلی مهم است که تو چه نمره ای بیاوری و من روی موقعیت پیروزی تو خیلی حساب کرده ام ، اگر امسال نمره ات کم بشود یا در کنکور قبول نشوی و ... این اضطراب را به بچه تلقین می کنند و این موقعیت را برای بچه بزرگ جلوه می دهند . ما بعنوان پدر و مادر باید برای تلاش و کوشش بچه ارزش قائل بشویم نه به نتیجه ای که در امتحان می گیرد . واقعا ممکن است که بچه اضطراب داشته باشد و آن نمره ای که باید بگیرد نتواند بیاورد . ممکن است که یک وقعی ماهیت امتحان سخت است . سیستم آموزشی ما برای یک بچه ی دبستانی اکثرا توصیفی شده است یعنی می گویند خوب خیلی خوب تلاش بیشتر . بچه تا کلاس ششم با واژه ی امتحان آشنایی ندارد بعد وارد راهنمایی و دبیرستان وارد می شود و با موقعیت شدید امتحانی برخورد می کند . تابحال برای او نمره مهم نبوده است ولی الان یک دفعه نمره برایش مهم می شود و بعد برای بچه هایی که می خواهیم آموزش های ویژه ای را تدارک ببینیم یا بچه را به مدرسه ی تیزهوشان بفرستیم ، این قدر رقابت شدید می شود و این قدر این نمره ارزشمند می شود که بچه سر نیم نمره اضطراب دارد ، سعی کنیم موقعیتی که برای بچه اضطراب زا است یعنی امتحانی که سخت است یا قوانین سختی در امتحان داریم باید با معلم صحبت کرد که در موقعیتی که این بچه اضطراب کمتری دارد از او امتحان گرفته بشود . مثلا بچه هایی هستند که می گوییم معلم از آنها جداگانه امتحان بگیرد زیرا این قدر اضطراب شان شدید است باعث می شود که عملکرد او از نمره ی هجده به نمره ی هشت برسد . مثلا ممتحنی که خیلی با بچه تند برخورد می کند ممکن است که بچه را دچار اضطراب بکند . یکسری تکنیک هایی هست که می شود اضطراب بچه را کنترل کنیم . باید به روانپرشک مراجعه کنند .


توصیه ی نهایی شما برای کنترل و درمان نهایی اضطراب چیست ؟


پاسخ – همانطور که در بوجود آمدن اضطراب چندین علت دخالت دارد در ردمان آن هم ما باید همه جانبه عمل بکنیم تا این اضطراب کاهش پیدا بکند یعنی باید عوامل محیطی را کاهش بدهیم پیام اضطراب آور خودمان را به بچه کاهش بدهیم ، سعی می کنیم موقعیت هایی در خانه فراهم کنیم که آرامش و نظم داشته باشند و به آنها بگوییم که نتایج امتحانات برای من خیلی مهم نیست بلکه تلاش و کوششی که می کنی برای من مهم است ولی اگر کنترل نشد حتما بادی به مشاور مراجعه کنید تا بررسی بیشتری بشود .

منبع : کتاب کودک

 

مطلب پیشنهادی سایت تنظیم خانواده

رفتار با کودک خجالتی

نحوه تحسین کردن کودکان

جملاتی که تاثیر منفی در روحیه کودکان دارد

بالابردن اعتماد به نفس در کودکان

رابطه جنسی

مشاوره ازدواج،مشاوره جنسی

آموزش زناشوئی

آموزشهای جنسی

مشاوره جنسی،مشاوره آنلاین

فیلم رابطه جنسی

رابطه جنسی

رابطه جنسی

امکانات فوق شامل خریدارای سی دی مقالات سایت و مجموعه آموزشی زوج خوشبخت نیز می شود

این مطلب در تاریخ 2015-06-06 08:50:43منتشر شده است

اشتراک گذاری مطلب
فیسبوک توییتر تلگرام
امتیاز:5
دسته بندی
امور تربیتی کودکان و نوجوانان
تعداد بازدید
11257





نظر شما در مورد مطلب روشهای کنترل اضطراب در کوکان چیست



بازی شهر عشق
کانال تنظیم خانواده


بخش مشاوره و پرسش و پاسخ


شناسه کاربری 

رمز عبور             


   عضویت در سایت

دسته بندی مطالب


خدمات عمومی


 

در مورد ایدز بیشتر بدانیم

معرفی و دانلود کتاب

مطالب سایت جهت موبایل

بررسی وضعیت تناسب اندام

تخمین زمان زایمان




روابط احساسی که نتیجه ندارد
روابط احساسی که نتیجه ندارد

کسی که دوستش دارم بخاطر یکی دیگه ترکم کرده
کسی که دوستش دارم بخاطر یکی دیگه ترکم کرده

آیا فلج مغزی یک بیماری ارثی است؟
آیا فلج مغزی یک بیماری ارثی است؟

بیماری PKU چیست
بیماری PKU چیست

آیا افسردگی در زنان و مردان متفاوت است
آیا افسردگی در زنان و مردان متفاوت است

بازنگری قانون ازدواج
بازنگری قانون ازدواج










کانال سایت تنظیم خانواده در تلگرام

بازی شهر عشق کلینیک لیزر شفا

 افراد آنلاین :

11589

بازدید امروز:

23978

بازدید دیروز:

267094612

آمار کل:

مشاوره ازدواج و مشاوره زناشویی تنظیم خانواده ،کلیه حقوق مادی و معنوی مروبط به مطالب اختصاصی ثبت شده و ترجمه شده در این سایت برای پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده محفوظ است.

دنبال کردن تنظیم خانواده صفحه فیسبوک سایت تنظیم خانواده صفحه توئیتر سایت تنظیم خانوادهگروه تنظیم خانواده در تلگرام