علت کم حرف شدن زوجین

علت کم حرف شدن زوج های ایرانی

شايد هم شامي با هم سر يک ميز صرف کنند اما در سکوت و به جاي اينکه که نگاه و فکرشان به هم باشد، دوخته مي‌شود به صفحه چند اينچي تلويزيون و سريالي که از زندگي آدم‌هايي با فرهنگي ديگر حکايت دارد. اين داستان شب‌هاي برخي از خانواده‌هاي ايراني است. خانواده‌هايي که اعضاي آن به بهانه اينکه نکند هر حرفي به بحثي آزاردهنده و اعصاب خردکن بينجامد، به دليل بي‌مهري‌‌اي که از هم ديده‌اند، هراس از بيشتر شدن فاصله‌ها و شايد از آنجا که حرفي براي گفتن به هم ندارند چون علايق مشترکي ندارند يا نمي‌دانند علايق مشترکشان چيست، با هم حرف نمي‌زنند و ديوار سرد بينشان روز به روز قطورتر و بلندتر مي‌شود. اين روزها کارشناسان دلايل زيادي را براي ايجاد اين فاصله و کم شدن زمان گفت‌‌وگوي اعضاي خانواده مطرح و دلايلي مثل شبکه‌هاي ماهواره‌اي و بازي‌هاي اينترنتي و... را معرفي مي‌کنند. اما همه اينها راه‌حل دارد.

اگر کمي حوصله کنيم و بخواهيم در کنار آنهايي که از هر کس به ما نزديک‌ترند و هم خون ما، شب‌هاي خاطره‌انگيزي را سپري کنيم و بعد با احساسي از لذت‌ عميق صميميت با اعضاي خانواده‌مان به خواب برويم. اگر روابط شما هم به سردي گراييده و وقتي اعضاي خانواده‌تان به خانه مي‌رسند، سکوت در خانه حکمفرماست، راهکارهاي دکتر سامرند سليمي، روان‌پزشک و دکتر رزگار قادرپور، روان‌‌شناس را بخوانيد.

چرا خانواده‌هاي ايراني کم‌حرف‌تر شده‌اند؟

دکتر رزگار قادرپور روان‌شناس، مشاور خانواده و بازرس انجمن مشاوره ايران خبر اينکه ميزان صحبت در طول زمان بين اعضاي خانواده‌ها کاهش پيدا کرده و اين موضوع مي‌تواند آسيب‌زا باشد، خوشايند نيست. اين مشکل مي‌تواند دلايل زيادي داشته باشد که در اين مطلب به آنها اشاره مي‌کنيم و بعد به آسيب‌هاي ناشي از آن مي‌پردازيم.

تجربه‌هاي ناخوشايند کودکي تجربه‌هاي آزار در کودکي، مي‌تواند فرد را دچار واکنش‌هايي مثل کم‌حرفي کند. در اين صورت گاهي نياز به بررسي باليني وجود دارد. پيشينه تعاملات خانوادگي و ايجاد آسيب‌ها و ترس‌ها در بستر خانواده در مورد گفت‌وگوي راحت با همديگر هم مي‌تواند باعث شود فرد تمايلي به صحبت با اعضاي خانواده‌اش نداشته باشد.

سيستم تک‌روانه آموزش و پرورش

سيستم تک‌روانه آموزش و پرورش که تا آموزش‌ عالي هم ادامه پيدا مي‌کند، از دلايل ديگر اين مشکل است؛ اگر دقت کنيد در سيستم آموزشي ما مجال براي صحبت فراهم نيست. پيشينه فرهنگي ما کامل‌گراست و با توجه به بستر فرهنگي‌مان، مردم مي‌خواهند خيلي کامل به مطلوب خود برسند. وقتي هم به اين مطلوب دست پيدا نمي‌کنند، عقب‌نشيني مي‌کنند و براي پيشروي بيشتر تمايلي نشان نمي‌دهند.

ترس از تعارض و مشاجره

ترس از تعارض و سرزنش هم مي‌تواند عامل مهم نداشتن تمايل افراد به صحبت باشد. خيلي از افراد فکر مي‌کنند بروز اختلاف در خانواده بسيار بد است و اگر تعارضي در آن ايجاد شود، ديگران آنها را سرزنش مي‌کنند. حتي گاهي پدر و مادر از اينکه اختلافي با فرزندشان پيدا کنند، ابا دارند، بنابراين سعي مي‌کنند کمتر گفت‌وگويي داشته باشند تا اختلافي پيش نيايد. اگر هم اختلاف‌نظري وجود داشته باشد، ترجيح مي‌دهند کتمان ‌کنند تا حدي که به حد انفجار مي‌رسند ولي آن موقع آسيبي که ايجاد شده، بسيار بزرگ‌تر است و نمي‌توان کتمانش کرد. متاسفانه ترس از تعارض که در بستر فرهنگي ما وجود دارد، بسيار آسيب‌زاست. ما ايراني‌ها با فرهنگ خاص خودمان، از تعارض و اختلاف به شدت مي‌ترسيم و زوجي را براساس اسطوره‌ها موفق مي‌دانيم که کمترين بحث و جدال بين آنها وجود داشته باشد. در حالي که نتايج تحقيقات در مورد خانواده و زندگي زناشويي، خلاف آن را ثابت کرده و حاکي از آن است اگر ميزان تعارض بالا باشد و مديريت آن درست انجام شود، زندگي سالم‌تر از زماني است که اختلافي بين اعضاي خانواده وجود نداشته باشد. دليل اين موضوع ساده است؛ وقتي دو نفر در بستر فرهنگي و آموزشي متفاوت رشد کرده‌اند، بروز اختلا‌ف‌نظر ميان آنها بديهي است و بايد درباره آن صحبت کنند.

فقدان مهارت گفت‌وگو

گاهي باتوجه به شرايط، اختلاف‌نظرها شديد مي‌شود اما اگر بلد باشند آن را درست مديريت کنند، خيلي عالي مي‌توانند از پس آن برآيند و ميزان صميميتشان افزايش مي‌يابد. اگر اعضاي خانواده به‌دليل ترس از ابراز نظر به‌دليل ايجاد اختلاف، تعارض و سرزنش ديگران، مهر سکوت بر لب بزنند، عفونتي وارد زندگي مي‌شود که کم‌کم به همه بخش‌هاي آن منتشر خواهد شد و اعضا را از هم دور مي‌کند.

خطر سکوت در خانواده

همسراني که نمي‌توانند با صحبت کردن مشکلاتشان را حل کنند، وارد محدوده خطر مي‌شوند و بيرون از خودشان دنبال پناهگاهي مي‌گردند که اين پناهگاه مي‌تواند فرزند، شغل، اعضاي خانواده، دوستان يا افراد ناشناسي باشد که به نوعي وارد زندگي يکي از طرفين مي‌شوند و بعضي‌ها از آن حتي به خيانت تعبير مي‌کنند. بايد هوشيار باشيم تا در زندگي خانوادگي‌مان چنين آفاتي‌ وارد نشود.

اختلال اعصاب و روان

البته گاهي ابتلا به برخي از اختلال‌هاي رواني مثل افسردگي و... هم باعث مي‌شود فرد کمتر انرژي براي صحبت داشته باشد و از برقراري تعامل و گفت‌وگو و ارتباط اجتماعي پرهيز ‌کند.

مشکلات اقتصادي

مشکلات شغلي و نبود امنيت اقتصادي باعث مي‌شود مخصوصا پدرها زمان بيشتري سرکار و چندشغله باشند تا بتوانند مخارج زندگي را تامين و انتظارهاي اعضاي خانواده را برآورده کنند، بنابراين فرصت کمي براي صحبت با همسر و ديگر اعضاي خانواده دارند. اين مساله باعث فرسودگي‌هايي مي‌شود و آنها را به سمت افسردگي مي‌کشاند که خود نداشتن تمايل به گفت‌وگو را به دنبال دارد.

کج بودن خشت اول

بخشي از اين مشکل به زماني که خانواده متولد مي‌شود و قرار است ازدواج شکل بگيرد، برمي‌گردد. اگر در اين زمان، شناختي که افراد از هم پيدا مي‌کنند معيوب باشد، هم‌کفو و متناسب نباشند، بعدها مشکل خواهندداشت؛ مثلا اگر يکي از طرفين درونگرا و ديگري برونگرا باشد، قطعا ميزان تعاملاتشان بسيار کم خواهد بود و دچار مشکلاتي مي‌شوند. علاوه بر اينها، مسائل ديگري هم وجود دارد که باعث مي‌شود ميزان گفت‌وگوي اعضاي خانواده کاهش يابد.

فقدان مهارت عشق‌ورزي

يکي از مسائل بسيار مهم که در جامعه ما بسيار شايع است، نداشتن مهارت‌هايي مثل عشق‌ورزي، پروراندن عشق و صميميت نسبت به يکديگر، نداشتن مهارت‌هاي مديريت و حل تعارض، حل مساله و برقراري ارتباط موثر است. نداشتن مهارت فرزندپروري هم در اين زمينه تاثير دارد چون خيلي از اختلاف‌هايي که بين زوج به وجود مي‌آيد و باعث مي‌شود کمتر با هم صحبت کنند، به‌دليل نداشتن اين مهارت است.

ضعف در برقراري ارتباط

علاوه بر اين، بايد مهارت برقراري ارتباط با اقوام، دوستان و جامعه داشته باشيم که بسيار مهم است و اگر آن را نياموزيم، دچار آسيب مي‌شويم. نداشتن مهارت‌هاي ارتباطي حتي باعث شده از ارتباط‌هاي اجتماعي فاصله بگيريم، يعني از اقوام و دوستان دور شده‌ايم و به اين تفکر رسيده‌ايم که دور شرکت در محافل خانوادگي و دوستانه را به‌دليل حرف‌هايي که ممکن است بشنويم يا اشتباه‌هايي که ناخواسته مرتکب شويم، خط بکشيم و به اين ترتيب مهارت‌هاي تعامل‌هاي اجتماعي‌مان کاهش يافته است. اگر اعضاي خانواده، مخصوصا والدين، بلد نباشند چطور مهارت‌هاي لازم را در خود و فرزندانشان پرورش و توسعه دهند، مشکل کم‌شدن ميزان گفت‌‌وگو ميان اعضاي خانواده ايجاد مي‌شود. چرا که دانش کافي براي جلوگيري از بروز تعارض و مديريت آن را ندارند. کاملا طبيعي است در چنين فضايي، افراد براي نرنجاندن و نرنجيدن به جاي اينکه مهارت گفت‌وگوي همدلانه و برقراري ارتباط موثر را در خود بپرورانند از صحبت پرهيز کنند.

عدم درک متقابل

گاهي هم اعضاي خانواد‌ه‌اي مي‌گويند همديگر را نمي‌فهميم، اين جمله يعني ما بلد نيستيم چطور با هم صحبت کنيم که بايد آن را بياموزيم. شايد برايتان عجيب باشد اما لازم است بدانيد حتي نداشتن مهارت برقراري ارتباط زناشويي هم به تدريج دلزدگي بين زوج به وجود مي‌آورد و آنها را دچار روزمرگي مي‌کند. اين مساله طراوت زندگي را از آنها مي‌گيرد و ميزان صميميتشان را کاهش مي‌دهد؛ صميميت به اين معني که هر آنچه من انجام مي‌دهم، در جلب رضايت محبوب باشد. چنين زوج‌هايي آرام‌آرام براي پرهيز از ايجاد تعارض‌ها به سمت دلزدگي زناشويي مي‌روند که از مهم‌ترين موانع صحبت بين زن و شوهر است. خوشبختانه اين مشکل قابل ريشه‌يابي و درمان است.

تکنولوژي، اينترنت و شبکه‌هاي اجتماعي

اگر اعضاي خانواده، مهارت استفاده صحيح از ابزارهايي مثل تلويزيون و ديگر رسانه‌ها، اينترنت، بازي‌هاي اينترنتي و شبکه‌هاي اجتماعي را نداشته باشند، قطعا جذابيت اين ابزارها آنها را به سمت اعتياد مي‌برد. امروزه در کتاب‌هاي تشخيص اختلال‌هاي رواني، از اعتياد به اينترنت و بازي‌هاي اينترنتي به عنوان اختلال رواني ياد مي‌شود. در اينجا مي‌خواهم از فرصت استفاده کنم و هشدار دهم؛ بازي‌هاي آنلاين اينترنتي، تفاوتي با موادمخدر ندارد و مي‌تواند مخصوصا افرادي را که زمينه دارند، به خود معتاد کند. اعضاي خانواده و زوج بايد در اين مورد تجديدنظر کنند و مراقب باشند به دنياي مجازي وابسته نشوند زيرا ما را از دنياي حقيقي دور مي‌کند؛ مخصوصا در شرايط استرس‌زاي زندگي امروزي.

چگونه اين سکوت را بشکنيم؟

براساس پيشينه‌ها و ديگر عواملي که براي کم‌شدن ميزان تعامل و گفت‌وگو در خانواده‌‌ها بيان کردم، توصيه‌هايي براي حل مشکل کم‌حرفي در حريم خانواده دارم:

1) به شما اطمينان مي‌دهم همه ما به نوعي تجربه‌هاي کودک‌آزاري از نوع جسمي، رواني، غفلت والدين و... داشته‌ايم،در نتيجه بايد اگر چنين مشکلي آزارمان مي‌دهد، روان‌درماني شويم.

2) اگر پيشينه تعامل‌هاي خانوادگي داريم، لازم است به مشاور خانواده يا خانواده‌درمانگري که بتواند مشکل را حل کند، مراجعه کنيم.

3) درباره پيشينه فرهنگي، بايد مطالعه‌هاي وسيعي داشته باشيم تا بتوانيم ديد خودمان را نسبت به زندگي وسعت دهيم؛ مثلا اگر بيمارگونه فرد کمال‌گرايي هستيم و اين مساله آزارمان مي‌دهد، حتما به روان‌درمانگر مراجعه کنيم

4)تيپ‌هاي شخصيتي با همديگر تفاوت دارند و نبايد نگران باشيم که چه تيپ‌ شخصيتي‌اي داريم. در عوض، بايد نحوه تعامل با تيپ شخصيتي خودمان و همسرمان را از يک متخصص، خوب ياد بگيريم.

5) اگر چون از تعامل اجتماعي خانوادگي فراري هستيم يا به علت چندشغله بودن و... با ديگران کمتر تعامل داريم و مدام سعي مي‌‌کنيم جبران کنيم، بايد بدانيم اين موضوع ميزان استرس را افزايش مي‌دهد. بايد توقع خودمان را پايين بياوريم تا بتوانيم با خانواده و اجتماع تعامل بهتري داشته باشيم چون اين موضوع براي ما شرقي‌ها بسيار مهم است.

6)اگر دچار اختلال‌‌هايي مثل افسردگي هستيد و شک داريد که غمگيني يا دلهره و اضطراب و خشم و تحريک‌پذيري بيش از حدي داريد، متاسفانه دچار مثلث زحمت شده‌ايد و لازم است به يک درمانگر مراجعه کنيد تا مشکلتان حل شود.

7) بايد مهارت‌هاي لازم براي بهبود زندگي خانوادگي را تحت‌نظر روان‌پزشک و مشاور خانواده ياد بگيريم و با کمک آنها از تعامل‌هاي اجتماعي‌ و روابط با اعضاي خانواده لذت ببريم.

هرچه همخوان‌تر، بهتر!

تيپ شخصيتي افراد هم در کم‌حرفي يا پرحرفي آنها تاثير دارد. برخي افراد درونگرا و برخي برونگرا هستند. درونگراها کمتر صحبت مي‌کنند و برونگراها بيشتر طالب صحبت هستند. اگر دو نفر از نظر تيپ شخصيتي ناهمخوان باشند، سکوت ميان آنها بيشتر است. ما 5 تيپ شخصيتي داريم که هرکدام در يکي از دو قطب آن قرار مي‌گيريم که به 3 نوع آنها اشاره مي‌کنم: • درونگرايي و برونگرايي: هر چقدر زوج از اين نظر بيشتر به هم نزديک باشند، تعاملات بهتري خواهند داشت و اگر در دو قطب مخالف باشند، دچار مشکلات مي‌شوند و صميميتشان کاهش پيدا مي‌کند. • تجربه‌پذيري و تجربه‌ناپذيري: اگر هر دو طرف تجربه‌گرا باشند، تنوع‌طلبند، احساس و نگرش‌هاي بيشتر و متنوع‌تري دارند و مي‌خواهند بيشتر تجربه کنند، بنابراين بيشتر امکان گفت‌وگو و تعامل برايشان فراهم خواهد بود. • توافق‌پذيري و توافق‌ناپذيري: افراد توافق‌پذير، قدرت بيشتري در بخشش و انعطاف‌پذيري در پذيرش مسائل و گذشتن از کنار آنها دارند. افراد با توافق‌پذيري کمتر، دچار آسيب ‌مي‌شوند. براي ازدواج لازم است حداقل يکي از طرفين، توافق‌پذيري بيشتري داشته باشد، اگر هر دو اين ويژگي را داشته باشند که بسيار بهتر خواهد بود.

دولت هم بايد کمک کند

تاثير وجود نداشتن تفريح‌هاي سالم و سرگرمي‌هاي مناسب براي خانواده‌ها را هم نمي‌توان ناديده گرفت. براي رفع اين مشکل، دولت بايد اقدام‌هايي انجام دهد و انجام نشدن اين اقدام‌ها، باعث شده خانواده‌ها تحت‌تاثير قرار بگيرند و مردم به جاي اينکه با اعضاي خانواده به محيط‌‌هايي که در آنها امکانات سرگرمي، بازي و تفريح فراهم است بروند، در خانه مي‌مانند؛ آن هم با پيشينه‌اي که گفتيم در مورد ترس از تعارض‌ها دارند و از بروز اختلاف مي‌هراسند. اين موضوع باعث مي‌شود در زماني هم که در خانه حضور دارند، هر کدام به سرگرمي‌هايي بپردازند که از همدلي به دور است و از تعامل کلامي و غيرکلامي بين آنها مي‌کاهد.

آموزش رابطه جنسی - زوج خوشبخت

 

این مطلب در تاریخ 2015-08-04 09:11:46منتشر شده است

اشتراک گذاری مطلب
فیسبوک توییتر تلگرام
امتیاز:5
دسته بندی
اخبار و مطالب علمی و اجتماعی
تعداد بازدید
13023





نظر شما در مورد مطلب علت کم حرف شدن زوج های ایرانی چیست



بازی شهر عشق
کانال تنظیم خانواده


بخش مشاوره و پرسش و پاسخ


شناسه کاربری 

رمز عبور             


   عضویت در سایت

دسته بندی مطالب


خدمات عمومی


 

در مورد ایدز بیشتر بدانیم

معرفی و دانلود کتاب

مطالب سایت جهت موبایل

بررسی وضعیت تناسب اندام

تخمین زمان زایمان




باتلاق عاطفی دختران
باتلاق عاطفی دختران

5 مانع اصلی ازدواج دختران
5 مانع اصلی ازدواج دختران

افرادی که یبوست دارند چی بخورند
افرادی که یبوست دارند چی بخورند

چرا هر چه تلاش می کنید باردار نمی شوید
چرا هر چه تلاش می کنید باردار نمی شوید

روش های ترک اعتیاد به فیلم های پورنو
روش های ترک اعتیاد به فیلم های پورنو

قتل خواستگار سمج
قتل خواستگار سمج










کانال سایت تنظیم خانواده در تلگرام

بازی شهر عشق کلینیک لیزر شفا

 افراد آنلاین :

11961

بازدید امروز:

27715

بازدید دیروز:

266475614

آمار کل:

مشاوره ازدواج و مشاوره زناشویی تنظیم خانواده ،کلیه حقوق مادی و معنوی مروبط به مطالب اختصاصی ثبت شده و ترجمه شده در این سایت برای پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده محفوظ است.

دنبال کردن تنظیم خانواده صفحه فیسبوک سایت تنظیم خانواده صفحه توئیتر سایت تنظیم خانوادهگروه تنظیم خانواده در تلگرام