زن جوان چطور سر از خانه فساد درآورد

زن جوان چطور سر از خانه فساد درآورد

 آن چه از دوران کودکی به خاطر دارم فریادهای وحشتناک و کتک کاری‌های پدر و مادرم بود که هنگام خماری پدرم فضای اتاق کوچکمان را پر می‌کرد. آن‌ها اختلافات شدیدی با یکدیگر داشتند، به طوری که همواره با هم قهر بودند و ساعتی را نمی‌توانستند در آرامش زندگی کنند. پدرم به موادمخدر صنعتی (شیشه) اعتیاد داشت وهمین موضوع مشکل اصلی آن‌ها در زندگی بود، چرا که او بعد از مصرف موادمخدر دچار توهم می‌شد و مادرم را تا سرحد مرگ کتک می‌زد.

او در زمان خماری نیز رفتاری بهتر از این نداشت و در این میان، من از شدت ترس فقط جیغ می‌کشیدم یا با چشمانی هراسان به کوچه یا اتاق پناه می‌بردم. بالاخره این ناسازگاری‌ها و رفتارهای خطرناک پدرم به جایی رسید که مادرم از همه چیز گذشت تا جانش را نجات دهد و بقیه عمرش را بدون ضربات مشت و لگد پدرم سپری کند. آن زمان من ۵ سال بیشتر نداشتم و هنگامی که قیچی طلاق پارچه زندگی پدر و مادرم را به دو نیم کرد، به ناچار من هم با نظر قانون کنار مادرم ماندم و پای سفره تنهایی او نشستم. اما سه سال بعد مادرم که چهره زیبایی داشت به خواستگاری مرد جوانی پاسخ مثبت داد که ادعا می‌کرد به خاطر خیانت از همسرش جدا شده است.

خلاصه، مادرم زندگی مشترک خود را با «اسکندر» در حالی آغاز کرد که ناپدری ام مدام مرا تحقیر می‌کرد و کتک می‌زد. او به چشم یک موجود مزاحم به من می‌نگریست و با رفتار و گفتارش به شدت آزارم می‌داد، ولی من مجبور بودم رفتارهای او را تحمل کنم، مادرم نیز برای آن که زندگی اش دوباره متلاشی نشود، همه این زشتی‌ها و حرکات نامتعارف ناپدری ام را نادیده می‌گرفت و همیشه مرا سرزنش می‌کرد، به گونه‌ای که دیگر حتی نمی‌توانستم با مادرم نیز درد دل کنم.

در همین روزها بود که پسرعمویم به خواستگاری ام آمد. ناپدری و مادرم با آن که می‌دانستند «قربان» جوانی معتاد است و به خاطر بیماری‌های روحی و روانی داروهای اعصاب و روان مصرف می‌کند، باز هم برای رهایی از شر من، بر این ازدواج اصرار کردند و به اجبار مرا پای سفره عقد نشاندند. این در حالی بود که من فقط ۱۵ سال داشتم و معنای بیماری‌های عصبی را نمی‌دانستم.

هنگامی فهمیدم لباس بدبختی بر تن کرده ام که سرنوشت سیاهم با مشت و لگدهای اولین روز نامزدی ام آغاز شد. اگرچه سه سال این وضعیت شوم را تحمل کردم، اما در نهایت به یاد روزهای تلخ پدر و مادرم افتادم و متوجه شدم که من هم روزگاری بهتر از مادرم نخواهم داشت و طلاق تنها چاره تغییر این سرنوشت تلخ است.

بالاخره، هنوز ۱۸ بهار بیشتر از عمرم نگذشته بود که مهر طلاق بین من و «قربان» جدایی انداخت، اما ناپدری ام حاضر نبود دوباره مرا در زندگی خودش بپذیرد یا مخارجم را پرداخت کند. به همین دلیل تصمیم به کارگری گرفتم، ولی چون تحصیلات ابتدایی داشتم شغل مناسبی پیدا نکردم و در نهایت در یک شرکت خصوصی و با حقوق ناچیز به عنوان نظافتچی مشغول کار شدم. بیشتر کارگران آن شرکت مرد بودند و من برای آن که کارم را از دست ندهم به همه آن‌ها احترام می‌گذاشتم تا این که روزی دو نفر از کارگران شرکت مرا مورد آزار قرار دادند و من برای حفظ آبرو و همچنین پیشگیری از اخراج، مجبور شدم این ماجرای تلخ را پنهان کنم، ولی همواره از این که دو مرد تبعه خارجی مرا آزار داده بودند، زجر می‌کشیدم و عذاب وجدان داشتم، تا این که بالاخره با یکی از زنان همکارم به درد دل پرداختم و او به بهانه دلسوزی و کمک، مرا به خانه اش برد تا پناهگاهم باشد، ولی زمانی به حیله گری‌ها و دروغ‌های ریز و درشت آن زن معتاد پی بردم که با شگرد خواستگاری و ازدواج مرا با مردی غریبه در خانه تنها گذاشت و...

در این هنگام، همسایگان او که از مدت‌ها قبل به رفت و آمدهای افراد ناشناس به پاتوق آن زن مشکوک شده بودند، با پلیس تماس گرفتند و من هم توسط نیروهای تجسس کلانتری دستگیر شدم.

 مطلب مرتبط بیشتر بخوانید: شوهرم مرا وادار به تن فروشی می کرد

مطلب مرتبط بیشتر بخوانید: قراربود در خانه تنها با امیر صحبت کنم که شوهرم سر رسید

منبع: روزنامه خراسان

این مطلب در تاریخ يكشنبه 16 فروردين 1399منتشر شده است

اشتراک گذاری مطلب
فیسبوک توییتر تلگرام
امتیاز:3.5
دسته بندی
اخبار و مطالب علمی و اجتماعی
تعداد بازدید
3369





نظر شما در مورد مطلب زن جوان چطور سر از خانه فساد درآورد چیست



بازی شهر عشق
کانال تنظیم خانواده


بخش مشاوره و پرسش و پاسخ


شناسه کاربری 

رمز عبور             


   عضویت در سایت

دسته بندی مطالب


خدمات عمومی


 

در مورد ایدز بیشتر بدانیم

معرفی و دانلود کتاب

مطالب سایت جهت موبایل

بررسی وضعیت تناسب اندام

تخمین زمان زایمان




فکر پسر مورد علاقه ام از ذهنم بیرون نمی رود
فکر پسر مورد علاقه ام از ذهنم بیرون نمی رود

نحوه شناخت خواستگار از سوالات وی
نحوه شناخت خواستگار از سوالات وی

چه افرادی بیشتر به ایدز مبتلا می شوند
چه افرادی بیشتر به ایدز مبتلا می شوند

آیا نیش زدن پشه می تواند باعث انتقال ایدز شود
آیا نیش زدن پشه می تواند باعث انتقال ایدز شود

روش هایی برای رهایی از استرس
روش هایی برای رهایی از استرس

اهمیت و جایگاه مشاوره جنسی
اهمیت و جایگاه مشاوره جنسی










کانال سایت تنظیم خانواده در تلگرام

بازی شهر عشق کلینیک لیزر شفا

 افراد آنلاین :

8145

بازدید امروز:

27715

بازدید دیروز:

266471798

آمار کل:

مشاوره ازدواج و مشاوره زناشویی تنظیم خانواده ،کلیه حقوق مادی و معنوی مروبط به مطالب اختصاصی ثبت شده و ترجمه شده در این سایت برای پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده محفوظ است.

دنبال کردن تنظیم خانواده صفحه فیسبوک سایت تنظیم خانواده صفحه توئیتر سایت تنظیم خانوادهگروه تنظیم خانواده در تلگرام