حس میکنم تبدیل به یه بیمار شدم و میخوام کمکم کنیدچیکارکنم؟؟؟

Question

سلام خسته نباشیدچند سال پیش با آقایی آشنا شدم رابطه ی ما دوستی ساده بود ولی کم کم بهش علاقه مند شدم ظاهرا خیلی خوب و مهربون بود فک میکردم اگه تلاش کنم این وابستگی دو طرفه میشه مشکل اینجا بود ک اون آقا با اینکه بهم علاقه داشت و همیشه محبت میکرد از ازدواج و اینکه رابطه ی طولانی با یکی داشته باشه بیزار بود همیشه میگفت رابطه باید تاریخ انقضا داشته باشه و اینو بهم گفت قبلا همیشه هر رابطه ای رو نهایتا تا یکسال ادامه داده ولی با گذشت زمان و شدید شدن علاقم بهش همش با خودم میگفتم ک عوض میشه ک با محبتای من منو کنار نمیزنه جالب اینجاس اینقدر علاقم بهش زیاد شد ک سال سومی ک با هم دوست بودیم در مورد گذشته ی خودش و اشتباهات و رابطه های شرم آوری ک داشته بهم میگفت چون دیگه از نظرش تاریخ انقضای من تموم شده بود و میخواست یکاری کنه خودم بذارمش کنار ولی هر کاری میکرد هر چی میگفت من بازم باهاش میموندم به تمام موقعیت های خوبم بخاطرش جواب رد دادم همه زندگی من اون شده بود با اینکه همیشه بهم هشدار میداد ک ی روزی تمومش میکنه پس بهتره خودت بری ولی من اصلا توان اینکارو نداشتم سال سومی ک با هم بودیم لحن حرف زدنش تغییر کرد و به سمت سکس کشیده شد چون فاصله زیادی داشتیم ازم میخواست باهاش سکس چت کنم حتی ازم میخواست عکس از اندام خودم براش بفرستم با اینکه از اینکار نفرت داشتم بلاخره قبول کردم چون همش با خودم میگفتم اگه هر جوری میخواد باشم براش دیگه ولم نمیکنه هر چیزی ک میگفت جواب من چشم بود ولی بلاخره اون روزی رسید ک انقضای من بعد از سه سال تموم شده بود و میخواست با ** دیگه ای باشه با بی رحمی ازم جدا شد هر چقدر التماسش کردم که من بدون تو نمیتونم زندگی کنم فایده ای نداشت رفت با یکی دیگه خیلی عذاب کشیدم گریه کردم مریض شدم تا یکی دو ماه بعدش پیداش شد دیگه مثل قبل نبود کم حرف میزد سرد بود ولی گاهی گرم بود رفتار میکرد من خیلی با احتیاط حرف میزدم که چیزی نگم ناراحت شه ی چند روزی که گذشت دوباره ازم عکس و سکس چت خواست بهش گفتم با دختر دیگه ای نیستی گفت نیستم منم قبول کردم که بعدش فهمیدم دروغ گفته بهم الان دیگه برای همیشه ازش جدا شدم ولی مشکلم اینه ک با توجه به اینکه میدونم چجور آدمیه چه گذشته ی کثیفی داشته و همین الانشم خیلی کارا میکنه که خبر دارم بازم بهش علاقه دارم و دلم میخواد باهاش باشم دلم میخواد بازم برگرده بهم با اینکه میدونم نمیتونه کاراشو ترک کنه الان مشکل من همینه که نمیتونم خودمو درک کنم اخه چرا من همچین آدمی رو اینقدر دوست دارم همشم برام موقعیت های خوب ازدواج پیش میاد آدمایی که هزار برابر از این بهترن ولی نمیفهمم این دیگه چجور علاقه ایه که داره نابودم میکنه خیلی رفتارای دیگه هم داره که نشون میده بیمار جنسیه و مشکلات روحی دیگه ای هم داره اینارو میدونم ولی بازم دوسش دارم مدام اضطراب دارم فک میکنم اگه اون باشه من حالم خوبه حس میکنم مشکل اساسی ای دارم این حجم از علاقه اونم به همچین آدمی اصلا نرمال نیست تو رو خدا کمکم کنید چیکار کنم که دیگه بهش فکر نکنم و بتونم به موقعیت های خوب دیگه فرصت بدم ؟

Answer 1

بهتره ولش کنی  چون اون فقط یه هدف داره اون بکارتتو بگیره اسکولت کنه تنهات بزاره چون همین قضیه برای یکی از اطرافیانمون افتاده اونوقت خیلی ضربه میخوری خدا دوستت داره چیزی بینتون نیست فراموش نکنی باید منتظر ضربه های بیشتری از این آقا باشی موفق باشی

Answer 2

سلام عزیزم.

از اینکه چنین روزگاری برات پیش اومده بسیار متاسفم.

اما خوبیش اینه که خودت میدونی این فرد آدم زندگی تو نیست و لیاقت تو بیشتر از این حرفاست.تازه چنین کسی علاوه بر اینکه نمیتونه تکیه گاه محکمی برای همسرش باشه،پدر خوبی هم برا بچه هاش نمیتونه باشه و یه نسل معیوب و دارای صفات ناخوشایند رو میتونه از خودش به جا بزاره!

شما فقط روحت بیخود درگیرشه وگرنه هیچی دیگه ت نیست!

من استفاده از تکنیکEFT برای رهایی از این احساسات و خاطرات تلخ و ناگوار رو بهت پیشنهاد میکنم.

بسبار تکنیک ساده ای هست و میتونی هرلحظه و هرجا که نیاز داشتی و حال جسم یا روحت خوب نبود بلافاصله ازش استفاده کنی و نتایج فوق العاده ش رو ببینی.

توی گوگل عبارت تکنیک eft رو سرچ کن و با یادگیری این روش ساده خودت رو از درگیریای ذهنت جدا کن.

موفق باشی

Answer 3

جدا شدن سخته مخصوصا با علاقه ای که داشتین

دلتنگی طبیعیه . باید تحمل کنید تا آسیب نبینین

کسی که بهتون احترام نمیزاره. و خواسته های شما رو براورده نمیکنه. فک کنین فوقش دوباره برگشتین پیشش. چی میشه؟؟

رفتارش عوض میشه؟

اهدافش عوض میشه؟؟ نه. فقط پیشش بی ارزش تر شدین و هرجور بخواد رفتار میکنه چون مطمئنه بخاطر علاقه ازش جدا نمیشین

 چه بسا خواسته های بیشتری هم مطرح کنه. ارزششو داره واقعا که براش تلاش کنی؟.

Answer 4

عزیزم این عشق که است در اصل یک وابسته گی است ما دو ضمیر در خود داریم همه انسان ها ضمیر خود آگا و نا خود آگاه خود آگاه که است هوشیار است و همه خوبی ها را میداند اما نا خود آگاه که است خوبی و بدی را نمیداند و بیشترین کنترول ما را ضمیر نا خود آگاه دارد و هر چیزی که برش زیاد تکرار شود انجام میدهد  جانم میفهمی خودت چرا زیاد وابستهٔ آن مرد شدی چون بیشتر در موردش فکر میکنی اجازه نمیتی فرد دگه وارد زنده گیت شود زیاد فکر نکن در موردش و اجازه بتی یکی وارد زنده گیت شود و ضمیر ناخود آگاه خود را تحت کنترول خود بگیر اگر تحت کنترول گرفته شود همه خوبی ها را انجام میدهد در مورد فرد دیگه که وارد زنده گیت میشه همیشه فکر کن زیاد خودت را وابسته آن کن انشاالله که او را فراموش میکنی ببین عزیز دل خواهر با اون مرد ها زنده گی خوب نیست ما زیادی زنده نیستیم چند وقت که زنده هستیم باید کاری انجام بتیم که هم خداوند از ما خوش باشد و هم خود ما خوب زنده گی کنیم ولذت ببریم قسمی زنده گی کو که یک روزی نشود افسوس بخوری ممنونت خواهرم

Answer 5

عزیزم خودت داری جواب خودتو میدی

این آدم ارزش داره ؟! ی دفتر بردار شروع کن اخلاقای خوب و بدشو تو دو تا ستون جدا بنویس بعد نگاه کن ببین بخاطر چیش موندی ب پاش واقعا ؟ تو ارزشت بالاست اون میدونه ک تو هر چی بخواد بهش میدی برای همینم خودشو تو تله نمیندازه و تلاشی نمیکنه برات ؛ ولش کن و بهش فکر نکن بلاکش کن از همه جا حتی برو پیش مشاور و ازش کمک بخواه ک فراموشش کنی اولش سخته میدونم ولی اینو بدون که ارزش تو این نیست اینو بهش ثابت کن

Answer 6

سلام عزیزم

منم همین تجربه رو با یه نفر داشتم دقیقا چون فاصله مون زیاد باهم سکس چت داشتیم

چندسال پاش موندم که شرایطش با ازدواج جور بشه

گاهی ازم عکس میخواست ولی وقتی نمیفرساادم چندروز قهر بود

ولی یه روز خسته شدم و تموم کردم

منم مثه خودت هنوز حس میکنم دوسش دارم ولی ذهنمو درگیرش نمیکنم اونو به یه اتفاق خاص که تموم شده میدونم به خودم فرصت میدم که اوه خواستگار خوب اومد بهش فکر کنم برا زندگی جدیدم تلاش کنم

پیشنهادم اینه توهم ذهنتو درگیرش نکن فقط مثع یه اتفاق که تموم شده نگاه بهش کن

Answer 7

بعضی آدمها شخصیت ضداجتماعی دارند درابتدای رابطه تمام تلاش خود رابکارمیگیرندتابا ترفندهای مختلف طرف مقابل راوابسته کنند.بعدازوابسته کردن شروع به سواستفاده جنسی وحتی مالی میکننداینطور آدمها هزارچهره اند.

وقطعاشما آدم صاف وصادقی هستی.اگرازدواج میکردی قطعابدبخت میشدی چون بدترازاین رفتارها راهم مشاهده میکردی.چون طرف مشکل روانی دارد.وقطعاتوراهم روانی میکرد

Answer 8

خواهر گلم تو فقط عادت کردی به این موضوع. هیچ عشقی نیست این وسط. عشق با ارزش تر از این چیزاست. این موردی که تو داری با کمک خودت حل خواهد شد به شرطی که خودت بخوای. این فرد یه مریضه و یه ... دوپا. سعی کن از روشهای آرامش روحی استفاده کنی. خودت رو هم کمتر گول بزن. تو راحت میتونی حذفش کنی کافیه بخوای!!!

Answer 9

ارزش و قیمت شما بیشتر ازین چیزی هست که فکر میکنی

Answer 10

باسلام

امیدورام مشکلتان تا الان حل شده باشد.

شما مطرح کردید که فرد مخاطب شما تاریخ انقضا برای روابط‌ش قائل بود. برخی از مردان که جذابیت فیزیکی و یا مالی بیشتری نسبت به سایرین دارند، برای خود این حق را قائل می‌شوند که هروقت خواستند بروند و برخی نیز تنها به دنبال طعمه هستند تا نیاز جنسی شان برآورده بشود.

یک انسان آگاه می‌داند که ارتباط هرچه طولانی تر شود، عمقش بیشتر می‌شود و تاریخ انقضایی برای یک ارتباط خوب وجود ندارد.

تنها کاری که می‌توانید بکنید، با توصیفی از که از استیصال خودتان کرده اید، تنها مشاور می‌تواند به شما کمک کند و البته خودتان که مهمترین تصمیم گیرنده زندگی خودتان هستید.

گاهی برخی افراد را تنها باید درون زباله دان مغز انداخت و پدال را فشار داد تا برای همیشه فراموش شوند

Answer 11

دوست عزیز سلام. انسان در طول زندگی وابستگی هایی برای خودش داره. اینکه شما فکر می کنید به ایشون علاقه داشته و هنوز هم دارید افکاریست که فقط ذهنتان درگیرش شده. لحظه ای به این فکر کنید که شما چقدر ارزش و مقامتون بالاست که خدای منان نخواسته ادامه ی زندگی شما با چنین فردی باشه. مطمئنا اون کسی که ما رو آفریده خودش بهترین ها رو برامون رقم میزنه. فقط کافیه لحظه ای به خودت بیای. اول ذهنتو خالی از هر گونه ناپاکی کنی. بعد "یکبار برای همیشه" با قاطعیت تمام فکر کنی و اونو بذاری کنار. مطمئن باش جواب میگیری. بازم میگم " یکبار برای همیشه" و وجود خدا رو احساس خواهی کرد با تمام وجودت.از خودش بخواه که تو این راه کمکت کنه.