زن حسود دیگران رو تخریب میکنه که شوهرش برا خودش باشه و رفتار

Question

با سلام

یک مشکل دیگه اینو هم راهنمایی کنید ممنونم.

آیا دختر و پسری که ازدواج کردن و اخلاق دختر طوری باشه که همه رو از خودش دور کنه و آزاردهنده باشه یطوری که خانواده پسر ترجیح بدن باهاش خیلی سرد رفتار کنن و یجورایی بین آنها و عروس فاصله بیافته. آیا مانعی در زندگی مشترک آن زوج ایجاد می کنه؟ یعنی در رابطه ی زن و شوهری آنها اختلال ایجاد میشه؟

کسی هست اطرافتون اینطوری؟ و آیا عاقبت بخیری داشته این نحوه زندگی برای زوج؟

دختر طوری هست که همش شکوه میکنه و عیبهایی رو به همه حتی رفیق و دوست و آشنا نسبت میده برای اینکه جلو شوهرش خوب نشون بده میگه همه بدن

حالا این طور زندگی کردن دووم داره؟

Answer 1

تقریبا همسر من بعضی از این رفتارها رو داره و تنها راه حل صبر و توکل به خداست اگر بخوای واقعا زندگی کنی و در زمانهایی که شما رو آماج صحبتهای غیر منطقی و ناعادلانه نسبت به خودت و خانواده ت میکنه فقط سکوت کن، نیم ساعت بعد که خالی شد آروم میشه و در اون لحظه فقط به این باور داشته باش صبر شما برای رضای خدا اجری والا خواهد داشت

Comments

راستش زنداداشم اینطوره من خودم تک دخترم پدرم ده سال پیش فوت کرده گفتم اگر داخل تاپیک بگم می گید نگاه خواهر شوهری داره. ولی من انقدر آرزوها داشتم میگفتم آبجی ندارم داداشم زن می گیره میشه ابجیم. اما  همون روزهای اول نمی دونم چی به داداشم گفته بود که داداشم کلا رفتارش با من عوض شد. الان پنج ساله عروسمونه یکبار خدای نکرده بهش چیزی نگفتم ناراحت بشه همیشه تو مهمونی و تو خونه بردمش بالا بهش احترام گذاشتم. با اینکه هفت سال ازش بزرگترم.
اما چند بار از تو اتاقم وسیله برداشته برده.  من تو روش نیاوردم. وقتی هم منو می بینه آنچنان اه میکشه که ...کلا نسبت به همه اینطوره.  داداشم ماهی پنجاه ملیون حقوقشه مادر من یکبار هم پولی ازش نگرفته. اما عروسک تن هروقت میاد خونمون هدیه ای چیزی داداشم دوران مجردبش برای مادرم یا خونه خریده بوده می خواد برداره بره

Answer 2

بله اطراف من بودن ،یکیشون بعد سی سال زندگی فهمید شوهرش چندین ساله داره بهش خیانت می‌کنه.یکی دیگشون بعد ۸ سال زندگی همسرش بهش خیانت کرد.مسلما اینجور رفتارها نتایج خوبی نداره

Comments

چی بگم.
کامنت بالام رو بخونید
چه میشه کرد. ما دیدیم داداشم اذیت میشه هی میومد خونه میگفت به زن من اینو گفتید اونو گفتید ( درحالی که ما هیچ حرفی نزده بودیم.  حتی یبار پشت گوشی خودم شنیدم زنش می گفت مادرت تو دهنش شیطون خوابیده...آخه تو دختر ۲۰ ساله این چه حرفیه به مادر شوهر ۵۰ ساله ات بزنی که یکبار تو خونه اش نذاشته حتی غذا درست کنی) باورتون نمیشه انقدر که پر رو هم هست شبی که عقد کردن پاشد اومد خونه ما. الان همش خونه ماست شب و روز ولی یکبار غذا درست نکرده و طرف نشسته. از زیر کارای داداشمم حتی در میره.
مام دیدیم داداشم اذیت میشه رابطمون در حد یه همکاره

Answer 3

من زندگیم بخاطر همین موضوع خراب شد زنم نسبت به کارایی که برا خانوادهم انجام میدادم حسادت میکرد در صورتی که بنده برا همسرم کم نمیزاشتم ولی ذاتش خراب بود آخرم زندگیمون‌ خراب شد خدا این زنا رو عاقل کنه تا عاقلانه رفتار کنن به فکر خودشون نیستن زندگی ما رو هم‌‌ خراب میکنن

Comments

اون دو تا کامنت بالا رو بخونید متشکرم
من پدرم فوت کرده رابطه ام با برادرم خیلی دوستانه بود. وقتی ازدواج کرد من خیلی خوشحال بودم میگفتم یه آبجی دارم.
اما همیشه کاری میکنه که بین من و داداشم فاصله بیافته منم برای اینکه داداشم اذیت نشه رابطم خیلی کم در حد سلام علیک کردم. با اینکه خیلی اذیت میشم اما دوست ندارم زندگی اونها خراب بشه. تفاوت سنی اونها ۹ سال هست. در اصل بنظرم مشکل از برادرمه که باید مدیریت کنه و به خانمش بگه و توجیهش کنه.
یبار حتی داداشم دست انداخت گردن من خانمش نگاه من کرد گفت خوش می گذره؟ بعدش چشماش اشکی شد و اونروز داداشم باهاش رفت بیرون وقتی اومدن هم فهمیدم دکتر بودن و خانم فشارش افتاده بوده... خیلی بده اینطوری انگار می خواد کل دنیا مال خودش باشه..درصورتی که از اول که می دونست ما پدر نداریم. و از لحاظ مالی و عاطفی هم کاملا تامین هست یعنی اگر خدای نکرده زبونم لال ما چیزی به عروسمون بگیم مثلا بگیم خوبی. داداشم دعوا راه میندازه که با زنم بد حرف زدید

Answer 4

من و همسرم تازه ازدواج کردیم....خیلی چیزا رو کوتاه اومدم....خرید عروسی نکردیم عروسی هم نگرفتیم و رفتیم سر زندگی و خیلی چیزای دیگه...حتی پول رهن خونه رم خودم دادم و قراره همسرم کم کم بهم پس بده و ب کسی نگفتم....وضعیت مالی همسرم خوب نیس و من با این کارا دارم حمایتش میکنم تا با توکل برخدا زندگیمون سروسامان بگیره.حالا در این بین مثلا تازگی تولدم بود و من از پول خودم کیک گرفتم و با همسرم رفتیم منزل مادرم و جوری وانمود کردم ک انگار همسرم کیک گرفته، دیروز همسرم میگه خاهرم کارنامه گرفته هدیه بخریم براش تولدشه هدیه بخریم براش سوره حفظ کرده کادو بگیریم براش.من چیزی نگفتم و گله ای نکردم ک حتی تایید کردم با روی گشاده گفتم ک باید حتما این کارارو رو انجام بدیم.تنهاچیزی ک باعث میشه گاهی بتونم جلوی نفسمو بگیرم خداست ولاغیر.از روز اول ازدواجم بخدا گفتم تابتونم بهمه خوبی میکنم بخاطر تو....دیگه چیزی مهم نیست

Comments

خب الان ما داریم اذیت میشیم با این کاراش
جواب کامنتهای قبلی رو بخونید
بخدا این که یک زوج کنار هم چه زندگی دارن به خودشون مربوطه. اما باید اینو بدونن فقط و فقط مال هم نیستن. مثلا داداش من فقط نقش شوهر ایشون رو نداره
سالی یبار باید به خواهرش بگه آبجی که

Answer 5

با همسرتون صحبت کنین بگین من زیاد اهل این صحبتها نیستم  بهشون بگین رها کنین بقیه رو فک کن فقط خودت هستی و من 

اگه این حرفا روش تاثیرنداره جدی بهش بگین با این حرفا خسته‌ام کردی یا درستش کن یا طلاق بگیریم زمانی این حرف رو بگین که قصدتون جدی باشه 

Comments

برادرم اینطوره
جواب کامنتهای بالا رو بخونید
ممنونم

---

جاری منم از وقتی ازدواج کرده رفتارش با هممون خیلی تنده.همش چشمش دنبال زندگی من هستش.بیچاره برادرشوهرم.یه مرد فوق العاده آرومه.هیچی نمیتونه بگه به همسرش.کلا با خانواده شوهرش رفت و آمد نداره.مادرشوهرمم دلش آب شده برای پسرش.ولی هیچکس هیچ کاری نمیکنن.همه میگن درست میشه.ماهم نشستیم ببینیم درست میشه ؟؟

Answer 6

عزیزه دلم همینکه الان خودتونودرگیره رابطه برادرتون وخانومش کردین یعنی دخالت اگه برادرتون ازاین وضعیتش ناراضی باشه مطمئن باشین خودش دست بکارمیشه ونیازی به شمانداره شماخودتون میگین ۹سال ازخانومش بزرگتره پس میتونه ازپسه خودش بربیاد،شماسعی کن بخاطره برادرت بهش محبت کنی این حرفایه خاله زنکیوبزارکنارمیادخونمون کارنمیکنه و...کلفت نگرفتین عروس گرفتین توبهش محبت کن حتی اگه بدی دیدی توبهش توجه کن حتی اگه بی توجهی دیدی نه بخاطره اینکه به داداشت ثابت کنی ببین زنت بده من خوبم فقط بخاطره خداتوواقعااونوخواهرخودت بدون اگه اون خواهرت نشد،بخدابه سنگ محبت کنی عکس العمل نشون میده اینکه یه انسانه شماخودتم دختری همه آدماکه مثله هم نمیشن زن داداشت ازبچگی تویه خانواده دیگه بزرگ شده بایه طرزه فکره دیگه زمان میبره مثله شمابشه شایدلوس باشه شایدهنوزبه اندازه کافی پخته نباشه چه اشکالی داره بزارخودشوبرایه داداشت لوس کنه اونم دختره هزارویک آرزوداره اگه حالش بدشده رفته دکترحتی اگه فیلمم بازی کرده ازرودوس داشتن بوده دیگه واسه شوهرش فیلم بازی میکنه خودشولوس میکنه واسه مرده غریبه که نبوده،خیلی خوب میشه مازنایکم حسادتامونودلسوزیایه نابجامونوکم کنیم،بزارتاجوونن لذت ببرن ازباهم بودن هرچی هم شدتوبراشون خوشحال باش که شادن کناره هم،براشون خوب بخواه تاایشالاخدایکی مثله خودتوبرادرتوسره راهت قراره بده عزیزم موفق باشی

Comments

من وظیفه مادری برای یک بچه که کمبود محبت داشته رو ندارم عزیزم!
بعد هم اگر یک نفر چاقو دستش باشه یعنی قاتله؟
شما می گی چون من به رابطشون فکر می کنم پس دخالت می کنم!
پس شما جون جواب پست من رو دادی بی ادبی!! چه ربطی داره عزیز.
بنظرم حتما در رابطه با تعصبات و یک جانبه نگری های خودتون تجدید نظر کنید

---

جالب بود چند سالتونه شما عزیز؟

Answer 7

سلام، نه زندگی با چنین زنی خیلی مشکله ، البته شاید شما تحملشو داشته باشی ، من نمیخوام زندگیت بهم بخوره ولی من زنم دقیقا همینطوری بود ، اوایل که خانه دار بود ، خوب بود ، مدرک کلاس چهارم ابتدایی داشت ، چون فرزند شهید بود رفت سرکار و حکمش نظافتچی بود ، من خیلی تلاش کردم تا مدرک دیپلم براش گرفتم وبرای تعویض شغلش به دانشگاه فرستادم ، درحالیکه یک جمع وتفریق ساده هم بلد نیست ، بعد از یکی دو ترم از دانشگاه آزاد که با آشنایی با استادا براش نمره میگرفتم ، با ادا واصولاش شد بلای جون خودم و خانوده ام واون زن چادری ومقید به خانه وشوهر کلا عوض شد.با داشتن یک پسر ۲۳ ساله آخرش مجبور شدم طلاقش بدم ، وراحت بشم.

Answer 8

باید بگردین ببینین چرا اینجوره از علاقه زیاده نسبت بهمسرش شاید رفتارایی دیده از خانوادش که باعث شده به جر بیاد و اونارو دور کنه ۱طرفه نمیشه قاضی رفت شخصیتا مهمه وقتی ۱زن فقط ۱بار از جانب خانواده همسر یا فامیل تحقیر شه از همشون سرد میشه فکرم نکن با خیانت میشه انتقام گرفت مطمئن باش دست بالا دسته و فقط اقا میتونن با رفتار درست رو همسرش اثر خوب بزاره ... مادر شوهر منم خیلی تحقیرم کرد و الان من سرد شدم و بخاطر همسرم تحمل میکنم خدارو شکر همسرمم متوجه شده و میگه حق با توعه .. هیچ زنی بی دلیل از کسی سرد نمیشه مطمئن باش شما دلایلشو آگاه نیسی.. و من الله توفیق

Comments

تحقیر نشده که جلوش تحقیر هم شدیم!
روز اول که خونمون بود چراغ خواب منو سوزوند منم چیزی نگفتم گفتم روز اوله استرس داره اونوقت تا چشمش افتاد به من گفت: برای سرم! فرداش هم همین بود اوضاع.  از وقتی یادمه فقط احترام گذاشتیم
البته چیزی که هست مادرش و خواهرش هم باهاش مسابقه میذارن و حسادت دارن نسبت به هم.
برای خرید جهازش هرچی می خرید مادرش جفتش می خرید. فکر کنم تو خونه جایگاه جالبی نداشته و حالا داره درد دل خودش رو وا می کنه