درد و دل و راهنمایی

در سوالات

سلام، من دختری ۲۴ ساله هستم ، تحصیلاتمو تموم کردم و الان داخل ی شرکتی مشغول به کارم و درآمد خودمو دارم ، با دوست پسرم تقریبان ۱.۵ ساله که برای ازدواج آشنا شدیم و عاشق همیم ، الان که هم خانواده ی من از قضیه باخبر هستن هم خانواده ی ایشون مادرشون پا پیش نمیزاره برای خاستگاری اولین بهونشون این بود که من ترکم و اونا فارس هستن بعدا هم بهونه کردن که من پیانو میزنم خوششون نمیاد ، یکی از بهونه هاشونم این بوده که من یکمی از موهامو میزارم بیرون، حتی رفتن برای پسرشون دنبال دخترای دیگه هم گشتن، من خودم بشخصه نمیتونم کاری بکنم و خانوادم هم منتظرن که اونا اقدام رسمی کنن و مادر ایشون اصرار دارن پسرشون باکسی ازدواج کنه که خودشون تعیین میکنن. واقعا دیگه موندیم چیکار کنیم لطفا ی راهکاری به ما بدین که چجوری باید با این شرایط رفتار کنیم تا قضیه ختم به خیر بشه.

6 پاسخ

من دقیقا همین مشکل را داشتم ۵ سال صبر کردیم مادر و پدر همسرم راضی نشدن بدون اطلاع آنها عقد کردیم بعد ۴ ماه آشتی کردیم بعدشم عروسی گرفتیم البته شوهرم به تنهایی تمام کارها را انجام داد از جمله خانه و هر مخارج دیگر . حتی بقیه فرزندان را هم خیلی جزئی حمایت کردن یعنی وضع مالی چندان خوبی نداشتن از نظر برخورد هم گاهی به مشکل خوردیم ولی بعدها خوب شد من برام فقط شوهرم مهم هست که خیلی دوستش دارم با بقیه چیزها کنار می آمدم .خانواده خودم راضی بودن و در همه حال حمایت کردن .

سلام. به نظر من حتما ازدواج تون در چارچوب خانواده باشه و در مورد شما از همسر ایندتون بخواین با خانوادش صحبت کنه و با صبر و گام به گام نه یکدفعه بلکه پیوسته خیلی اروم و با حوصله با مادرش صحبت کنه درباره ویژگی های خوبی که از شما میدونن و از نظر مادرشون اهمیت داره و از این قبیل حرفا مادرشون راضی کنن. حتی از تملق و چرب زبونی هم میتونن استفاده خیلی موثر هست.

درد و دل و راهنمایی

پاسخ شما

6 پاسخ

دسته بندی ها